آوای معارفی

آوای معارفی

این است كه دین دین نشود جز به ولایتش

فقط خدا عالم است به قدر و جاه علی

سلام ای مهربان ماه من

هر شب یتیم توست دل جمكرانی ام

مژده مژده عید قربان آمده

روز عرفه، روز حسینی شدن است

دریاست نكو و نیك تر ساحل آن

یادگار كربلا منم، عزادار كربلا منم

خون گریه كن مدینه دنبال این مسافر

به سر می دوم رو به خانه تو

هوس كعبه و آن منزل و آنجاست مرا

كشاننده تر سوی رنج و عذاب

خموشی گزین تا شوی رستگار

شادی همه عالم به راهه

بر اوج محبت علی اوجی نیست

یا جوادالائمه ادركنی

نگارا بی تو برگ جان ندارم

چو حیوان درنده باشد زبان

ملكا ذكر تو گویم كه تو پاكی و خدایی...

هر دل فتاده در خم گیسوی آن نگار

...
32
33
34
...

دسترسی سریع